روز ولنتاین مبارك......
در آتش نگاه تو تبخير مي شوم
بارانيم ز شوق تو، تكثير مي شوم
حرفي، گلايه اي، غزلي، لب فرو مبند
در دامن كلام تو تعبير مي شوم
گفتي اجاق حوصله ام سرد مي شود
وقتي من به پاي تو زنجير مي شوم
آخر تمام بودن من با تو بودن است
بي تو از وجود خودم سير مي شوم
از ابرهاي خسته، باران اميد نيست
در بارش نگاه تو تطهير مي شوم
شايد هنوز قافله اي در پي من است
تا در كجاي عشق زمين گير مي شوم
گفتم غزل به شام تو گويم عجيب نيست
گر با خطوط شعر خودم پير مي شوم
صدا كن مرا كه صدايت زيباترين نواي عالم است
صدا كن مرا كه صدايت قلب شكسته ام را تسكين ميدهد
صدا كن مرا تا بدانم كه هنوز از ياد نبرده اي مرا
نشسته ام تا شايد صدايم كني
صدايم كني ومحبت بي دريقت را نثارم كني
شب شده بود، گل آفتاب گردان داشت دنبال خورشيد ميگشت که يهو يک ستاره بهش
چشمک زد، اما گل آفتابگردان سرش رو آرام آورد پايین، ميدونی چرا؟! آخه گلها
هيچوقت خيانت نميکنن واسه همينه که گل آفتابگردان هميشه شبها سرش پایينه
خيانت تنها اين نيست كه شب را با ديگري بگذراني ... خيانت ميتواند دروغ
دوست داشتن باشد ! خيانت تنها اين نيست كه دستت را در خفا در دست ديگري
بگذاري ... خيانت ميتواند جاري كردن اشك بر ديدگان معصومي باشد
اگر باران بودم انقدر مي باريدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم اگر اشک بودم
مثل باران بهاري به پايت مي گريستم اگر گل بودم شاخه اي از وجودم را تقديم
وجود عزيزت ميکردم اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برايت مينواختم ولي
افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق اما هر چه هستم دوستت دارم