حالامیگویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی�! وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختیهاتون...!!!
آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد�
کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، کمی خریت یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید�. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد�
مثل نهنگها که هر از چندگاهی به بالای آب میآیند و نفسی تازه میکنند و دوباره به زیر آب برمیگردند�
چهارم اینکه تنتان را بجنبانید:
ورزش قاتل استرس است...
لزومی هم ندارد که وقتی میگوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید�
همچین که یک جفتک چارکش منظم وخفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است�
از من به شما نصیحت�
پنجم اینکه واقعبین باشید:
ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم�
داستان، مثل آمپول زدن میماند� وقتی اصغر آمپولزن، قرار است ماتحت مریض را نوازش کند، حتما این کار را میکند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر میشود�
گاهی مواقع باید واقعبین بود و عضلهها را شل کرد که دردش کمتر شود�
ششم اینکه زندگیتان، میدان و مسابقه اسبدوانی نیست :
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید� مقایسه کردن و"رقابتپیشگی"، استرسزا است�
اینکه جاسم فوقلیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و عبود فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا میکند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده وبه هیچ کجا هم نرسیده�
زندگی مسخرهتر از چیزی است که شما فکرش رامیکنید�
هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند�
خودتان باشید�
هفتم اینکه از مواجهه با عوامل "ترسزا" هراس نداشته باشید:
مثال ساده آن، دندانپزشک است�
وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید� نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندانپزشک، بادرد آن بسازید و همه لقمههایتان را با یکطرفتان بجوید�
نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است�
ترس، استرس می زاید
هشتم اینکه خوب بخورید و بخوابید
و شعارتان "قبر بابای دنیا " باشد:
آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمیکند�
مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد�
آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمیتواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی�!!
نهم اینکه بخندید:
همه مشکل دارند�
من دارم، شما هم دارید� همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست�
یاد بگیرید بخندید� به ریش دنیا و مشکلات بخندید�
به بدبختیها بخندید� به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم،بخندید�
به خودتان بخندید�
دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و میبینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست� درمانش نمیکند اما دردش را کم میکند |